بحث و گفتگوها در پی انتخابات پارلمانی فدرال ۴ مهر/۲۶ سپتامبر، هنوز در صحنهی سیاسی آلمان داغ است. با این حال، ادامه یافتن سیاست این کشور در قبال خاورمیانه، محتملترین نتیجهای است که در هر دولت جدیدی میتواند صورت بپذیرد.
چشماندازی کوچک برای تغییر
در سالهای اخیر اولویتهای سیاست آلمان در قبال خاورمیانه، بر روابط با اسرائیل، پناهندگان سوری، مبارزه با تروریسم و مذاکرات هستهای با ایران (۱۳۹۴) متمرکز بوده است. سه دلیل وجود دارد که این اولویتها در پی انتخابات مهرماه/ سپتامبر تغییر چندانی نخواهد کرد:
نخست اینکه مسائل داخلی کشور در دستور کار دولت آینده قرار خواهد گرفت و این مسئله زمان و انرژی کمی برای پرداختن به سیاست خارجی باقی خواهد گذاشت.
دوم اینکه رویکرد آلمان در روابط بینالملل، محتاطانه است و قویاً به ارتباطاتی چندجانبه با اروپا و آن سوی اقیانوس اطلس متعهد است. از این رو تغییراتی بنیادین در سیاستهای آلمان به وجود نخواهد آمد.
سوم، آلمان در حال حاضر با فضایی جدید و ناپایدار روبهروست. مشخصهی این فضا افزایش رقابت بین آمریکا و چین، روابط متزلزل با روسیه، بیثباتی سیاسی در اروپا و خلاء قدرت در سیاست خارجی، در پی کنارهگیری آنگلا مرکل از قدرت است. او سالها به عنوان صدراعظم آلمان مشغول به کار بود.
با توجه به این پیشزمینه، احتمال بهکارگیری رویکردی جدید برای تغییر موضع در سیاست خاورمیانه بعید به نظر میرسد. هرگونه حرکتی در این زمینه به احتمال زیاد باید از مجامع تصمیمگیری پان-اروپایی گذر کند. این موضوع برای طرفهای گفتگوی آلمان در خلیج فارس ناامید کننده خواهد بود. آنها این رویکرد را بیش از حد منفعلانه، ریسکگریز و از سر بیمیلی میدانند.
مسائل داخلی آلمان
اعلام پایان دورهی ۱۶ سالهی صدراعظمی آنگلا مرکل، امسال، چشمانداز سیاسی آلمان را دچار تحول بنیادینی کرد؛ با پایان "مرکلیسم"، الگوی سیاست خارجی آلمان به ارزیابی مجدد و اصلاح نیاز دارد.
با این وجود، در جریان رقابتهای انتخاباتی ۴مهر/ ۲۶ سپتامبر امسال، مسئلهی رابطه با خاورمیانه و به ویژه کشورهای خلیج فارس موضوع مورد بحث عمومی یا سیاسی در کارزارهای انتخاباتی نبوده است. علاوه بر این، حتی مسائل مهمتر سیاست خارجی از جمله روابط با چین، روسیه و آمریکا، نقش آلمان در اتحادیهی اروپا و تلاشهای آلمان برای ترویج انرژی جایگزین در سطح جهانی نیز در مناظرههای عمومی و سیاسی غایب بود.
نکتهی مهم اینکه نتیجهی انتخابات پارلمانی آلمان، شکست تاریخی برای حزب دموکرات مسیحی مرکل بود که تنها ۲۴.۱ درصد از آرا را به دست آورد و پس از حزب سوسیال دموکرات که ۲۵.۷ درصد آرا را کسب کرد، در جایگاه دوم قرار گرفت. حزب سبز آلمان (۱۴.۸ درصد) و حزب دموکرات آزاد (۱۱.۵ درصد) با افزایش اقبال عمومی مواجه شدند و در جایگاه سوم و چهارم قرار گرفتند.
طبق نتایج انتخابات هیچ یک از احزاب نتوانستند اکثریت آرا را بدست آورند؛ خروجی احتمالی این انتخابات احتمالاً "ائتلاف آمپل" (چراغ راهنمایی) خواهد بود. (این ائتلاف به رنگهای سه حزب سوسیال دموکرات(قرمز)، دموکرات آزاد (زرد) و سبزها اشاره دارد). با این حال، لازم به ذکر است که مذاکرات جهت تشکیل دولت در انتخابات قبلی (۲۰۱۷/۱۳۹۶)، ۱۷۲ روز به طول انجامید. این مدت طولانیترین دورهی تشکیل دولت در تاریخ آلمان بوده است.
به این ترتیب، امسال، مذاکرات پیچیدهی سه جانبه برای تشکیل دولت میتواند بار دیگر ماهها به طول بیانجامد.
تنشهای سیاسی بنیادین
ائتلاف آمپل (چراغ راهنمایی) در برلین در حال شکلگیری است. این ائتلاف میتواند خشم کشورهای خاورمیانهای که آلمان آنها را به دلیل نقض حقوق بشر مورد انتقاد قرار داده است، برانگیزد؛ حزب سبز آلمان در مورد مسئلهی فروش سلاح به کشورهای خلیجفارس موضع خود را صراحتاً اعلام کرده است. در همین حال آژانس اطلاعاتی آلمان (Bundesnachrichtendienst) در سال ۲۰۱۵/۱۳۹۴، با انتقاد از سیاست خارجی عربستان سعودی آن را "تحریک آمیز و مداخلهجویانه" خواند.
دو سال بعد، در آبان ماه ۱۳۹۶/ نوامبر ۲۰۱۷، عربستان در اعتراض به اظهارات وزیر امور خارجهی آلمان، سفیر خود در برلین را فراخواند. زیگمار گابریل، وزیر امورخارجهی وقت آلمان، سیاست منطقهای عربستان را "ماجراجویانه" خواند و گفت برای کشورهای اروپایی چنین رویکردی "غیرقابل قبول" است. اقدام عربستان بعد از آن به معنای تعلیق روابط دیپلماتیک بود.
گابریل این اظهارات را پس از دیداری با وزیر انرژی لبنان و در پی استعفای سعد حریری بیان کرد. سعد حریری نخستوزیر وقت لبنان در زمانی که ظاهراً تحت فشار عربستان بود استعفا داد. در آن زمان منتقدان خشمگین میگفتند که سعد حریری تحت فشار شدید ریاض مجبور به استعفا شده است.
تقریباً یکسال بعد، روابط آلمان و عربستان سعودی دوباره برقرار شد. هرچند که این روابط اندکی بعد دوباره ضربهی دیگری خورد، چراکه آلمان در پی کشته شدن جمال خاشقچی، روزنامهنگار عربستانی در کنسولگری عربستان در استانبول (۲۰۱۸/۱۳۹۷) فروش سلاح به عربستان را متوقف کرد. علاوه بر قتل این روزنامهنگار، جنگ در یمن به رهبری عربستان و دخالت امارت متحدهی عربی در لیبی، مورد انتقاد جناحهای سیاسی آلمان در سالهای اخیر بوده است.
زمینههای همکاری
اما هنوز عوامل اقتصادی، نقش تعدیلکنندهای در انتقادات آلمان از کشورهای حوزه خلیج فارس دارند. به عنوان مثال، آلمان سومین شریک تجاری بزرگ قطر است و ۷.۱ درصد از واردات این کشور ار آنجا میآید. آلمان همچنین چهارمین شریک تجاری عربستان، با ۴.۹ درصد واردات و پنجمین شریک امارات با ۳.۵ درصد واردات است. در سال ۲۰۱۹/۱۳۹۷ گزارش شد که قطر بیش از ۴۵ میلیارد دلار در شرکتهای آلمانی سرمایهگذاری کرده است.
آنچه این ارقام نشان میدهد این است که هر دولت جدیدی که در آلمان سر کار آید، باید در قبال کشورهای خلیجفارس رویکردی متوازن پیش گیرد؛ تا بتواند میان رویکرد ارزش محور مربوط به منابع انرژی تجدیدپذیر و مقابله با تغییر اقلیم از یک سو، و کمکهای توسعهای و گفتگوهای فرهنگی، تعادل برقرار کنند.
آلمان ممکن است با عربستان در زمینهی انرژیهای تجدیدپذیر نقطهی اشتراکی پیدا کنند؛ این نقطهی اشتراک را در طرح "ابتکار سبز سعودی" و "ابتکار سبز خاورمیانه" میتوان یافت. عربستان در تلاش است با این طرح خود را به عنوان پیشتاز ترویج انرژی سبز در سراسر منطقه معرفی کند. علایق سیاسی فراوان و تخصص تکنولوژیک آلمان در این زمینه میتواند به کمشدن شکاف دیپلماتیک بین دو کشور کمک کند. به عنوان مثال در اسفند ماه/ مارس گذشته، دو طرف بر سر همکاری دوجانبه در زمینهی تولید هیدروژن توافق کردند؛ این مسئله گامی بزرگ در جهت آنچه پیشتر گفته شد تلقی میشود.
کشورهای خلیج فارس منبع قابل اتکایی برای کمکهای بشردوستانه و توسعهای در کشورهایی مانند اردن و عراق هستند. آلمان در این کشورها به دنبال حفظ ثبات منطقه است. در سال ۲۰۱۷/۱۳۹۶ تفاهمنامهای بین آژانس همکاری توسعهی آلمان (GIZ) و بانک توسعهی اسلامی، وابسته به کشورهای حوزهی خلیج فارس، امضا شد. این تفاهمنامه نشاندهندهی پتانسیل تلاشهایی از این دست است. اقداماتی مانند توسعهی شرکتهای کوچک و متوسط (SMEs)، توانمندسازی جوانان و زنان، تبادل فرهنگی و آموزش، همه فرصتی برای آلمان فراهم میکند تا تعاملات مثبت خود با عربستان سعودی و کشورهای حوزهی خلیج را تقویت کند.
نبود منافع استراتژیک آلمان در کشورهای خلیج فارس باعث شده این کشور به دنبال استفاده از اهرمهای سیاسی در این منطقه نباشد. با این وجود این فضاهای بالقوه همکاری، فرصتهای در دسترسی هستند که به هر دو طرف اجازه میدهند، روابط دوجانبه را در دولت جدید برلین ادامه دهند.